هویت

هویت

درد و دل
هویت

هویت

درد و دل

نامه زیبای نادر ابراهیمی به همسرش !!!

نادر ابراهیمی(۱۴ فروردین ۱۳۱۵ در تهران - ۱۶ خرداد ۱۳۸۷ ، تهران )، داستان‌نویس معاصر ایرانی است.

او علاوه بر نوشتن رمان و داستان کوتاه، در زمینه‌های فیلم‌سازی، ترانه‌سرایی، ترجمه، و روزنامه‌نگاری نیز فعالیت کرده‌است.

و اما نامه:

 

همسفر!

در این راه طولانی که ما بی‌خبریم

و چون باد می‌گذرد

بگذار خرده اختلاف‌هایمان با هم باقی بماند

خواهش می‌کنم! مخواه که یکی شویم، مطلقا

مخواه که هر چه تو دوست داری، من همان را، به همان شدت دوست داشته باشم

و هر چه من دوست دارم، به همان گونه مورد دوست داشتن تو نیز باشد

مخواه که هر دو یک آواز را بپسندیم

یک ساز را، یک کتاب را، یک طعم را، یک رنگ را

و یک شیوه نگاه کردن را

مخواه که انتخابمان یکی باشد، سلیقه‌مان یکی و رویاهامان یکی.

هم‌سفر بودن و هم‌هدف بودن، ابدا به معنی شبیه بودن و شبیه شدن نیست.

و شبیه شدن دال بر کمال نیست، بلکه دلیل توقف است

 

عزیز من!

دو نفر که عاشق‌اند و عشق آنها را به وحدتی عاطفی رسانده است، واجب نیست که هر دو صدای کبک، درخت نارون، حجاب برفی قله علم کوه، رنگ سرخ و بشقاب سفالی را دوست داشته باشند.

اگر چنین حالتی پیش بیاید، باید گفت که یا عاشق زائد است یا معشوق و یکی کافی است.

عشق، از خودخواهی‌ها و خودپرستی‌ها گذشتن است اما، این سخن به معنای تبدیل شدن به دیگری نیست .

من از عشق زمینی حرف می‌زنم که ارزش آن در «حضور» است نه در محو و نابود شدن یکی در دیگری.

                 

عزیز من!

اگر زاویه دیدمان نسبت به چیزی یکی نیست، بگذار یکی نباشد .

بگذار در عین وحدت مستقل باشیم.

بخواه که در عین یکی بودن، یکی نباشیم.

بخواه که همدیگر را کامل کنیم نه ناپدید .

بگذار صبورانه و مهرمندانه در باب هر چیز که مورد اختلاف ماست، بحث کنیم ،اما نخواهیم که بحث، ما را به نقطه مطلقا واحدی برساند.

بحث، باید ما را به ادراک متقابل برساند نه فنای متقابل .

اینجا سخن از رابطه عارف با خدای عارف در میان نیست .

سخن از ذره ذره واقعیت‌ها و حقیقت‌های عینی و جاری زندگی است.

بیا بحث کنیم.

بیا معلوماتمان را تاخت بزنیم.

بیا کلنجار برویم .

اما سرانجام نخواهیم که غلبه کنیم.

بیا حتی اختلاف‌های اساسی و اصولی زندگی‌مان را، در بسیاری زمینه‌ها، تا آنجا که حس می‌کنیم دوگانگی، شور و حال و زندگی می‌بخشد نه پژمردگی و افسردگی و مرگ، حفظ کنیم.

من و تو حق داریم در برابر هم قدعلم کنیم و حق داریم بسیاری از نظرات و عقاید هم را نپذیریم.

بی‌آن‌که قصد تحقیر هم را داشته باشیم .

عزیز من! بیا متفاوت باشیم.

نظرات 16 + ارسال نظر
سایه پنج‌شنبه 29 بهمن‌ماه سال 1388 ساعت 09:28 ق.ظ http://www.saietarik.blogfa.com

سلام
چه جای باحالی
خوشکل بود به وبلاگم یه سر بزن

محمد موسوی شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 02:59 ب.ظ

زیبا بود به قول ژید بگذار عظمت در نگاه تو باشد نه در آنچه که بدان می نگری...
عاشق و معشوق باید به "یکتا"یی برسند و"بی تا" باشند!و نسبت به هم به قول شریعتی به یکتایی و بعد یکتویی برسند!

فرید شهابی یکشنبه 9 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 12:04 ب.ظ http://www.3232922.blogfa.com

سلام آبجی صونا خیلی عالی بود کیف کردم
دستتون درد نکنه من که استفاده بردم
عشق یعنی این ، که آقای ابراهیمی توصیفش کردند
بازم سپاسگزارم ازتون
کوجیک شما فرید

احمد پنج‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 01:49 ق.ظ http://neghab.blogsky.com

درود
زیبا بود...ولی بیشتر مهم بود...شاید...شاید....شاید باید اینطوری باشه....نمی دونم....

[ بدون نام ] شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 08:41 ق.ظ

سلام گرامیترین
عشق تنها عشق به گرمی یک سیب می کند مانوس /
عشق تنها عشق به وسعت اندوه زندگی ها می برد...ویا ریا،به امکان یک پرنده شدن/ هممون با اینکه باهم تفاوتها داریم ولی با کمی وکاستیهامون قشنگی به زندگی میدیم . باید بپذیریم که هیچکدوممون شبیه دیگری نیستیم وباید بدونیم عشقمون هم زمینیه و خودمون باید باعث رشدش بشیم نه اینکه بخوایم تغییردردیگری بدیم . باتمام اختلاف ها وخصوصیت های مختلفمون اگه عشقی عشق باشه هیچ اختلافی ازارزش اون کم نمیکنه وبرعکس بالاترین ارزش وپختگی رو میده وباعث عمق اش میشه . پس چه خوبه یک ساز - هم هدف - وبایکی شدن درعشقمون دریکدیگرگم بشیم /
امیدوارم همیشه عشق درزندگیها جاری باشه وزندگیها به سمت عشق ویکرنگی کشیده بشه به امیداون روز/
همیشه درپناه حق باشید/

مهربانی شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 10:21 ق.ظ http://kindness.blogsky.com

سلام گرامیترین
عشق تنها عشق به گرمی یک سیب می کند مانوس /
عشق تنها عشق به وسعت اندوه زندگی ها می برد...ویا ریا،به امکان یک پرنده شدن/ هممون با اینکه باهم تفاوتها داریم ولی با کمی وکاستیهامون قشنگی به زندگی میدیم . باید بپذیریم که هیچکدوممون شبیه دیگری نیستیم وباید بدونیم عشقمون هم زمینیه و خودمون باید باعث رشدش بشیم نه اینکه بخوایم تغییردردیگری بدیم . باتمام اختلاف ها وخصوصیت های مختلفمون اگه عشقی عشق باشه هیچ اختلافی ازارزش اون کم نمیکنه وبرعکس بالاترین ارزش وپختگی رو میده وباعث عمق اش میشه . پس چه خوبه یک ساز - هم هدف - وبایکی شدن درعشقمون دریکدیگرگم بشیم /
امیدوارم همیشه عشق درزندگیها جاری باشه وزندگیها به سمت عشق ویکرنگی کشیده بشه به امیداون روز/
همیشه درپناه حق باشید/

حبیب سه‌شنبه 25 اسفند‌ماه سال 1388 ساعت 12:13 ق.ظ http://www.mehrejanan.blogfa.com

سلام عزیز
راستشو بخوای در جستجوی یک شعر حافظ در گوگل بودم که به سایت شما رسیدم اما آنچه برام جالب بود نوشته هات بود و این آهنگ تار که به نظرم می آید در بیات اصفهان باشد خیلی دلمو گرفت انگار شما هم اهل دل هستید سلیقه تان اینو نشون میده .من شما رو لینک خواهم کرد و گاه به گاه به شما سر خواهم زد امیدوارم دل عاشقتان عاشقتر و زیباتر و زلالتر از همیشه باشد و اگر غمی نصیبتان باشد غم عشق باشد نه غمی دیگر
استاد شهریار (ع) می فرمایند :
از غم جدا مشو که غنا می دهد به دل .... اما چه غم غمی که خدا می دهد به دل
موفق و سربلند باشی

[ بدون نام ] پنج‌شنبه 26 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 12:21 ب.ظ http://www.wall.blogsky.com

با سلام
خوشحالم که حالت خوبه و برگشتی و به این دیوار سری زدی....
ما هم هستیم ولی با دنیای نوشتن فعلا خداحافظی کردیم...می دونی روزگاره ما همونطور می گذره و تغییره زیادی نکرده البته کلی اتفاقات خوب و بد هم افتاده....اینم شاید بازی های همون زندگی است که گاهی ما را خوب گرفتاره بازی می کنه...
امیدوارم همیشه سلامت باشی و بهترین ها از خدا برات می خواهم....
...دیوار...

یاسمنگولا شنبه 28 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 11:25 ق.ظ http://yasmangoolabad.blogsky.com

درووووووووووووووود
خوشحالم که میبینم آپ کردی و چه زیبا
نامه ای تکان دنده بود که آدم رو به فکر میبره.... چه لرسه به من که یک یاسمنگولا هستم .... نه؟

فرید شهابی سه‌شنبه 31 فروردین‌ماه سال 1389 ساعت 07:54 ب.ظ http://www.3232922.blogfa.com

سلام آبجی صونا
سال نوی شما مبارک باشه
هر روز قشنگ تر می شه وبلاگتون
به امید دیدار
ارادتمند شما فرید

یاسمنگولا یکشنبه 5 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 07:27 ب.ظ

سلام
آپ کردم
نمیای پیشم؟

یاسمنگولا سه‌شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 12:28 ب.ظ

درووووووووووووووووووود
پس چرا آپ نمیکنی؟
من آپم بیا حتما

یاسمنگولا شنبه 15 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:06 ب.ظ

دیدی دوباره بابا بزرگ هومنم رو گم کردم؟

راوی پنج‌شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:42 ب.ظ

سلام. زندگی زیباست و ما هم زیبایی رو دوست داریم. منو هنوز هم یادت هست یا نه؟
آخرین کامنتی که تو وبلاگم بود مال تو بود. خوشحالم که دانشگاه قبول شدی. پاینده باشی.

سپیده پنج‌شنبه 18 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 04:14 ب.ظ http://www.sima2.blogfa.com

نسیم همیشه خوب است باد بلا تکلیف است
وطوفان اما صد سال 1بار و فقط 1لحظه عالی ست.
وبلاگ خوبی داری به ما هم سری بزن ممنون.

هستی یکشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1390 ساعت 11:03 ق.ظ

خیلی زیباست و وبلاگت خیلی قشنگه .موفق و سلامت باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد